عملكرد دانه نتيجه رقابت برون گونه اي و درون گونه اي در كسب نهادههاي توليد براي رشد و نمو است و براي به حداقل رساندن اين رقابتها و حصول حداكثر عملكرد دانه، علاوه بر تراكم، نحوه توزيع بوته در واحد سطح از اهميت زيادي برخوردار است و فاصله بوته در واحد سطح بر پراكنش مناسب نور در درون جامعه گياهي مؤثر است و نقش اصلي فاصله كاشت بر رشد و نمو گياه به علت تفاوت در چگونگي توزيع و پراكنش انرژي و كميت و كيفيت نور در داخل جامعه گياهي است كه در افزايش جذب تشعشع خورشيدي، موجب افزايش عملكرد دانه و عملکرد بيولوژيك ميشود (زماني و همکاران،1372; Orcutt et al,2000).
2-3-1- اثر فاصله کاشت بر رشد رویشی
افزايش عملكرد در واحد سطح يكي از مهمترين عوامل مؤثر در بالا بردن توليد لوبیا است. از آنجاييكه ميزان دسترسي به منابع مورد استفاده يك گياه از جمله تشعشع خورشيدي، آب قابل استفاده و مواد غذايي همگي ارتباط زيادي با تراكم گياهي دارند، تنظيم جمعيت گياهي بر اساس ميزان موجودي اين منابع جهت بالا بردن عملكرد در واحد سطح حائز اهميت خواهد بود. ماسون و لینر (1986) با ارزيابي اثر فاصله بوته روي رديف (فاصله از بين رديف 91 سانتيمتر) بر روي گياه لوبيا چشم بلبلي دريافتند كه فاصله بوته بر ارتفاع گياه در مرحله پرشدن دانه بيشترين اثر را داشته و با كاهش فاصله بوته ارتفاع گياه بطور معنيداري افزايش يافته است. در تراكم پايين توليد، شاخه فرعي از زاويه بين برگها و ساقه اصلي لوبيا تحريك ميشود و اگر چه با افزايش تراكم تعداد شاخه فرعي در گياه كاهش پيدا ميكند ولي كل شاخههاي فرعي توليدي در واحد سطح افزايش مييابد (صالحیفرود، 1384).
تراکم مطلوب به عوامل مختلفي بستگي دارد كه مهمترين آنها عبارتند از: خصوصيات گياه، طول دوره رويش، زمان و روش كاشت، حاصلخيزي خاك، اندازه بوته، رطوبت در دسترس، تابش خورشيدي، الگوي كاشت و وضعيت علفهاي هرز (Dwivedi et al,1994).
تراكم گياهي از جمله عواملي اســت كه ميتوانــد بر روي خصوصيات مورفولوژيك ( Board et al,1990; Kerby et al,1990 ) و فيزيولوژيك ( طالعی و همکاران،1379؛ لطیفی وهمکاران،1379) در گياهان زراعي موثر باشــد. ماسون و همكاران (1986) با بررســي اثرات تراكم بوته در لوبيا چشــم بلبلي
(Vigna sinensis L) گزارش نمودنــد : كه با افزايش تراكــم بوته از تعداد شــاخههاي فرعي هر بوته كاسته ميشود وليكن تعداد شاخههاي فرعي در واحد ســطح افزايش مييابد. باشــتني (1375) گزارش كرد كه با كاهش فاصله بيــن رد يــف و بين دو بوته در رديــف ارتفاع بوته افزايش يافــت. در مقابل کربی و همكاران (1990) اعتقاد داشــتند كه بــا افزايش تراكم بوته به دليل افزايش رقابت بين بوته براي آب و عناصر غذايي، طول ميانگره و نيز تعداد گره كم شده و د ر نتيجه ارتفاع بوته كاهش مييابد.
صالحیفرود (1384) در آزمایشی که به منظور تعیین مناسبترین تراکم بوته لاینهاي جدید لوبیا قرمز در منطقه لردگان در استان چهارمحال و بختیاري انجام داد گزارش نمود که وزن صد دانه، تعداد دانه در غلاف، ارتفاع بوته، روز تا گلدهی و روز تا رسیدگی تحت تاثیر تراکم بوته قرار نگرفت در حالیکه تعداد غلاف در بوته با افزایش تراکم بوته کاهش یافت ولی عملکرد دانه افزایش یافت.
صالحيفرود (1384) در بررسي تراكم كاشت در لاينهاي اميدبخش لوبيا قرمز نتیجه گرفت كه وزن صد دانه، تعداد دانه در غلاف و ارتفاع بوته تفاوتي بين تيمارها نشان ندادند. تعداد غلاف در بوته با افزايش تراكم بوته كاهش يافت و اين كاهش معنيدار بود .آنها بیان کردند تعداد غلاف در گياه از جمله حساسترين جزء از اجزاء عملكرد است كه تحت تأثير شرايط محيطي از قبيل رطوبت، گرما و تراكم قرار ميگيرد. وقتي تنشهاي محيطي مؤثر در عملكرد نهايي در طول دوره نمو رویشی گياه لوبيا اتفاق افتد جزئي از عملكرد كه در اوايل مرحله زايشي تشكيل ميشود تعداد غلاف در گياه است، كه عمدتاً بيشترين تأثير نسبت به تنش محيطي (تنش سايه) را نشان ميدهد. بعد از تعداد غلاف، تعداد دانه در غلاف و وزن دانه ميباشد. بيشترين اثر تراكم گياهي به علت ايجاد سايه در زمان حداكثر سطح برگ كه منطبق با اوايل مرحله زايشي لوبياست ظاهر ميشود. عملكرد دانه در سطح احتمال 5% تحت تاثير تراكم بوته قرار گرفت. با افزايش تراكم بوته، عملكرد دانه افزايش يافت و علت اصلي اين افزايش عملكرد دانه، افزايش تعداد غلاف در بوته بود.
2-3-2- اثر فاصله کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد
آقاميري (1372) گزارش كرده كه با افزايش فاصله رديف، ارتفاع گياه لوبيا چيتي كاهش يافت، همچنين با افزايش فاصله بين بوته از 5 به 15 سانتيمتر ارتفاع گياه از 4/57 به 7/50 رسيد. علت اصلي افزايش ارتفاع در تراكمهاي زياد رقابت براي جذب نور است. نتايج ارزيابي تاثير چهار تراكم كاشت (5 ،13 ،22 ،30 گياه در متر مربع) بر خصوصيات چهار رقم لوبياي معمولي نشان داد كه در ارقام لوبيا رشد نامحدود تعداد گره در ساقه اصلي با افزايش تراكم گياهي بطور كلي كاهش مييابد ولي طول گياه ثابت باقي ميماند. در حاليكه در ارقام رشد محدود تعداد گره در تراكمهاي مختلف ثابت ولي طول ساقه با افزايش تراكم گياهي بطور خطي افزايش مييابد، همچنين مشخص گرديد كه همبستگي بين عملكرد دانه با تعداد گره در مترمربع و تعداد ساقه در گياه مثبت گزارش شده است. تعداد غلاف در گياه از جمله حساسترين جزء از اجزاء عملكرد است كه تحت تأثير شرايط محيطي از قبيل رطوبت، گرما و تراكم قرار ميگيرد. بيشترين اثر تراكم گياهي به علت ايجاد سايه در زمان حداكثر سطح برگ كه منطبق با اوايل مرحله زايشي لوبياست ظاهر ميشود.
اسحاق (1973) اعلام كرد كه ارتباط بين تعداد غلاف در گياه و تعداد دانه در غلاف منفي (57/0- ) ميباشد. چنگ و گولدن (1971) اعلام داشتهاند تعداد غلاف در گياه مهمترين خصوصيت در تعيين عملكرد لوبيا بوده و با افزايش تراكم گياهي كاهش معنيداري پيدا ميكند. Graft و Rowland (1987) تعداد غلاف در گياه لوبيا را حساسترين متغيير به تراكم گياهي ذكر كرده اند. هربرت و باگرمن (1983) با اعمال سه تيمار فاصله رديف، تراكم و آبياري گزارش كردهاند تعداد دانه در غلاف نسبت به اين تيمارها واكنش نشان داده و با افزايش تراكم گياهي از 9 تا 14 گياه در متر مربع تعداد دانه در غلاف از 4/6 به 7/4 تقليل پيدا كرده است. اما افزايش بيشتر تراكم گياهي تا حد 34 بوته در متر مربع تغيير بسيار جزئي در تعداد دانه در غلاف به وجود آورده است. با افزايش فاصله رديف از 25 به 75 سانتيمتر تعداد دانه در غلاف افزايش يافت، اين در حالي است كه گراف و رولند (1987) گزارش نمودهاند كه از سه جزء مهم عملكرد لوبيا، تعداد دانه در غلاف كمترين ارتباط را با تراكم گياهي دارد.
مكوتي (1986) اظهار داشت كه وزن دانه لوبيا بطور معنيداري تحت تأثير تراكم گياهي قرار گرفته و حداكثر آن در تيمار 23 گياه در متر مربع و حداقل آن در تيمار 58 گياه در متر مربع مشاهده شده است. نينهويس و سينگ (1985) در بررسي تأثير 4 تراكم كاشت 5، 13، 22 و30 گياه در متر مربع بر خصوصيات 4 رقم لوبياي معمولي دريافتند كه منحنيهاي عملكرد تيپهاي رشدمحدود بدون شكل معین و مشخص و در تيپهاي رشد نامحدود بصورت سهمي است. عملكرد در اين نوع نحوه رشد در تراكم بالا (30 گياه در متر مربع) به هم نزديك ميشود و عملكرد تيپهاي رشدمحدود و رشد نامحدود به ترتيب در تراكمهاي 30 و 23 گياه در متر مربع حداكثر بود. هاشميجزي (1378) گزارش كرد كه براي لوبيا چيتي رقم تلاش در منطقه لردگان در استان چهارمحال و بختياري كشت به صورت جوي و پشته كه فاصله پشتهها از يكديگر 50 سانتيمتر و فاصله بوته روي رديف 10 سانتيمتر باشد ميتواند داراي بازده خوب و عملكرد قابل قبولي باشد. وايت و همكاران (1992) بيان كردند كه در لاينهاي رشد محدود تغييرات عملكرد در مقايسه با لاينهاي رشد نامحدود كمتر بود. آنها بيان كردند كه لوبياهاي بذر درشت معمولاً عملكرد كمتري از لوبياهاي بذر ريز مخصوصاً درنواحي گرم دارند. راميرز و سرانو (1994) نشان دادند بهترين متغيرهايي كه با عملكرد دانه لوبيا ارتباط مستقيم دارند، تعداد غلاف، طول شاخه و تعداد روز تا زمان گلدهي ميباشد. ديمووا و اسوتلوا (1993) در بررسي اجزاء عملكرد دانه لوبيا نشان دادند كه صفات ارتفاع بوته و ميانگين طول غلاف بیش از هر عامل تحت تاثیر اثرات ژنوتیپ خود هستند ولي براي صفات تعداد غلاف در هر بوته، تعداد دانه در هر بوته و وزن دانه اثر عوامل محیطی غالبتر است. تعداد غلاف در هر بوته بيشترين اثر را بر وزن دانه در هر گياه بطور مستقيم و همچنين بطور غيرمستقيم از طريق تعداد شاخههاي بارور، ميانگين طول غلاف و تعداد دانه در هر بوته دارد.
ایزیک و همــكاران (1997) در تركيه با اعمــال پنج نوع فاصله بين رديف وشش تراكم بوته بر روي دو رقم لوبياي معمولي اظهار د اشتند كه با افزايش تراكــم بوتــه با وجود كاهش وزن بوته و وزن دانــه در بوته به دليل افزايش تعداد بوته در واحد سطح، بر عملكرد دانه و عملکرد بيولوژيك افزوده شد.
كراندال و جانسون ( 1971 )گزارش كردهاند هنگامي كه فاصله رديف ها 5/30 سانتيمتر بوده و در مقايسه با مواردي كه اين فاصله 4/91 سانتيمتر بود، عملكرد لوبيا 64 درصد افزايش يافت. ميتوان گفت افزايش عملكرد در رديفهايي كمتر به علت تراكم بيشتر بوته ها بوده است.
محمدي و همکاران (1384) در بررسی اثر فاصله رديف، تاريخ كاشت و فاصله بوته بر عملكرد و اجزاء عملكرد لوبيا چيتي نتیجه گرفتند با افزايش فاصله بين رديف عملكرد دانه افزايش پيدا مي كند بهطوريكه عملكرد دانه در فاصله رديف 50 سانتي متر نسبت به فواصل رديف 30 سانتي متر، 38 درصد افزايش يافت. ميتوان گفت دليل این افزايش فضاي بين رديفها و در نتيجه كاهش رقابت بين آنها مي باشد. آنها عنوان کردند چنين به نظر مي رسد كه با كاهش فواصل رديف تشعشع دريافتي توسط هر گياه كاهش مي يابد و بنابراين مواد فتوسنتزي كمتري در گياه ساخته مي شود و احتمال انتقال و اختصاص مواد فتوسنتزي به دانه كاهش مييابد. همچنين طبق نتایج آنها بررسي اثر متقابل تاريخ كاشت× فاصله بوته برروي تعداد غلاف در ساقه اصلي نشان ميدهد كه از لحاظ آماري اختلاف معنيداري در سطح احتمال 5 درصد وجود دارد. با تاخیر در تاريخ كاشت در همه فواصل بوته تعداد غلاف در ساقه اصلي كاهش پيدا ميكند. در تاريخ كاشت اول با افزايش فاصله بين بوته تعداد غلاف در ساقه اصلي افزايش پیدا مي كند. در تاريخ كاشت اول چون گياه از شرايط محيطي مناسبتري نسبت به تاريخ كاشت دوم برخوردار است باعث ميشودكه تعدادغلاف در ساقههاي اصلي آن نسبت به تاريخ كاشت دوم افزايش پيدا مي كند. نهایتاً آنها اعلام کردند بالاترين عملكرد دانه در فاصله رديف 50 سانتيمتر ( 4103 كيلوگرم دانه در هكتار )، تاريخ كاشت اول ( 04/3383 كيلوگرم در هكتار ) و نيز فاصله بوته 5 سانتي متر ( 3483 كيلوگرم در هكتار ) بدست آمده است.
پلبيم و همکاران (1997) گزارش کردند که تراکم گياهي با ايجاد تنش سايه بيشترين تاثير را در مراحل اوليه رشد زايشي گياه لوبيا دارد و وقتي تنشهاي محيطي در طول نمو گياه لوبيا اتفاق ميافتد تعداد غلاف در گياه بيشتر از ساير اجزاء عملکرد تحت تاثير قرار ميگيرد.
2-3-3- اثرفاصله کاشت بر رشد رویشی
ترابی جفرودی و همکاران (1384) بررسي اثرات تراكم بوته و فواصل مختلف كاشت بر عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه در ارقام لوبيا قرمز را تحت شرايط آبی بررسی کردند و نشان دادند در بین فاکتورهای مورد بررسی تنها اثر فاصله بین دو بوته در ردیف بر روی درصد پروتئین دانه در سطح احتمال 1% معنی دار بود و فاکتور فاصله بین ردیف هیچگونه اثر معنیداری بر روی درصد پروتئین دانه نداشت. با افزایش فاصله بین دو بوته در ردیف بر درصد پروتئین دانه افزوده شد، آنها عنوان کردند به نظر میرسد با کاهش فاصله بین دو بوته در ردیف به دلیل افزایش رقابت بین بوتهها برای دسترسی به ازت از میزان پروتئین دانه کاسته میشود. در مطالعه آنها اثر تیمارهای فاصله بین ردیف و دو بوته در ردیف بر عملکرد پروتئین دانه موثر بود و با کاهش فواصل بین ردیف و بین دو بوته در ردیف و یا افزایش تراکم کاشت بر عملکرد پروتئین دانه افزوده شد به طوری که بالاترین عملکرد پروتئین دانه در ارقام ناز و درخشان به ترتیب در فواصل کاشت 5 × 30 و 10 × 30 سانتیمتر و به میزان 82/1099 و 78/1112 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. علت افزایش عملکرد پروتئین دانه با افزایش تراکم بوته این است که در تراکمهای بالاتر بر میزان عملکرد دانه افزوده می شود و بین عملکرد دانه و عملکرد پروتئین دانه یک همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. افزایش عملکرد پروتئین دانه با افزایش تراکم کاشت در یافتههای حبیب زاده و همکاران (1381) نیز مورد تاکید قرار گرفته است
2-3-4- اثر فاصله کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد
هانگ و همكاران (1993)، بامطالعه اثرات فاصله كاشت بر عملكرد لوبيا چشم بلبلي گزارش كردند كه بالاترين عملكرد دانه در كمترين فاصله بين رديف (28 سانتيمتر) و فاصله بين دو بوته در رديف (5 سانتيمتر) بدست ميآيد و هر چه از ميزان فواصل بين و روي رديف كاسته شود عملكرد دانه افزايش مييابد.
كيومن و سان ست ( 1974 ) نشان دادند كه در يك تراكم مشخص در فواصل باريك به صورت30×30 معمولا عملكرد بيشتر از حالتي بود كه به صورت 20×40و20×50 كشت شدند.
هاشمي جزي و همکاران (1384) در بررسی تاثیر فاصله کاشت بر عملکرد و اجزاي عملکرد لوبيا چيتي نتیجه گرفتند که اثر فاصله رديف و فاصله بوته روي رديف و اثر متقابل آنها بر تعداد غلاف در گياه در سطح احتمال يک درصد معنيدار است و با افزايش فاصله رديف و فاصله بوته، تعداد غلاف در گياه به طور معنيداري افزايش مييابد. طبق گزارش آنها وزن خشک غلاف در گياه در سطح احتمال یک درصد معنيدار تحت تاثير فاصله رديف و فاصله بوته قرار گرفت. با افزايش فاصله رديف و فاصله بوته وزن خشک غلاف در گياه افزايش یافت. علت اصلي اين افزايش بالا رفتن تعداد غلاف در گياه ميباشد. اثر فاصله بوته در سطح احتمال 1 درصد بر تعداد دانه در غلاف معنيدار بود.آنها عنوان کردند بررسي ميانگين تعداد دانه در غلاف در فاکتورهای اصلي و فرعي نشان داد که با افزايش فاصله رديف و فاصله بوته تعداد دانه در غلاف کاهش مييابد. وزن صد دانه تحت تاثير فاصله رديف و فاصله بوته در سطح احتمال 1 درصد قرار گرفت. هاشمي جزي و همکاران (1384) عنوان کردند اثر متقابل فاصله رديف × فاصله بوته بر وزن صد دانه در سطح 5% معنيدار است. گزارشهاي متعددي مؤيد اين مطلب است که با افزايش تراکم، اندازه دانه لوبيا کاهش پيدا ميکند. همچنین طبق گزارش آنها تعداد دانه در بوته به طور معنيداري تحت تاثير فاصله رديف و فاصله بوته و اثر متقابل آنها قرار گرفت. با افزايش فاصله رديف و فاصله بوته (کاهش تراکم) تعداد دانه در گياه به طور معنيداري افزايش یافت که علت اصلي اين افزايش زياد شدن تعداد غلاف در بوته ميباشد. طبق گزارش هاشمي جزي و همکاران (1384) اثر فاصله رديف و فاصله بوته و اثر متقابل آنها بر عملکرد دانه در سطح 1% معنيدار است. بيشترين عملکرد در تيمار 10×50 سانتيمتر با تراکم 200هزار بوته در هکتار، برابر 5562 کيلوگرم در هکتار و کمترين عملکرد در تيمار 15×60 سانتيمتر با تراکم 111هزار بوته در هکتار، برابر 3726 کيلوگرم در هکتار اندازهگيري شد. با توجه به نتايج حاصل از پژوهش هاشمي جزي و همکاران (1384) جهت کشت لوبيا چيتي رقم تلاش، که يکي از پررونقترين ارقام منطقه لردگان است تراکم 200هزار بوته در هکتار به صورت 10×50 (به ترتيب فاصله بوته روي رديف و بين رديف) توصيه شد.
ترابی جفرودی و همکاران (1384) در بررسی اثرات فاصله کاشت بر شاخصهای رشد ارقام لوبیا قرمز به این نتیجه رسیدند که تاثیر تیمارهای فاصله بین ردیف و بین دو بوته در ردیف و اثرات متقابل بین آنها بر روی عملکرد دانه لوبیا در سطح احتمال 1% معنی دار بود و بر میزان عملکرد دانه در این آزمایش با کاهش فاصله بین ردیف و بین دو بوته در ردیف و یا افزایش تراکم بوته افزوده شد به نحوی که بیشترین عملکرد دانه در ارقام ناز و درخشان به ترتیب در فواصل کاشت 5 × 30 و 10 × 30 سانتی متر به دست آمد. آنها عنوان کردند که به نظر میرسد عامل اصلی در افزایش عملکرد دانه با افزایش تراکم کاشت افزایش تعداد بوته در واحد سطح باشد که سبب افزایش کارایی استفاده از نور و منابع در دسترس و در نتیجه افزایش عملکرد می گردد. این نتایج توسط مهراج و همکاران (1996) نیز مورد تاکید قرار گرفته است.
محمدخاني و همکاران (1384) در بررسی اثر تاريخ كاشت و فاصله خطوط كاشت بر روي عملكرد ارقام لوبيا قرمز در خرمآباد نتیجه گرفتندكه بهترين تاريخ كاشت لوبيا در منطقه خرمآباد نيمه دوم فروردين ماه ميباشد و تاريخهاي كاشت قبل از نيمه دوم فروردين ماه به طور معنيداري باعث كاهش عملكرد دانه خواهد شد. حداکثر عملکرد در فاصله خطوط 50 سانتیمتر حاصل شد. در بين ارقام ، رقم اختر با بيشترين عملكرد دانه و زودرسي مناسب ، تطابق و سازگار بيشتري با شرايط محيطي از خود نشان داد و بهعنوان مناسبترين رقم براي كشت در منطقه خرم آباد توصيه شد.
2-3-5- اثر آرایش و فاصله کاشت بر رقابت بین گیاهان زراعی و علفهای هرز
محمودي وهمکاران (1384) در بررسی تاثير تراكم گياهي و آرايش كاشت بر عملكرد دانه و اجزاي آن، عملكرد بيولوژيكی و شاخص برداشت درلوبيا قرمز رقم اختر به این نتایج رسیدند: عملكرد بيولوژيكي در تراكم 30،40 و 50 بوته در متر مربع به ترتيب 6/5975 ،6/7249 و 8/8509 كيلوگرم در هكتار بود. بيشترين عملكرد بيولوژيكي در فاصله كاشت مربع، لوزي، مستطيلي b و a به ترتيب 7/7748، 7548، 2/6958 و 3/6724كيلوگرم در هكتار مشاهده شد. آنها عنوان کردند به نظر مي رسد درآرايش كاشت مربع نسبت به فواصل كاشت ديگر شاخه فرعي و غلاف بيشتر توليد نموده و عملكرد بيولوژيكي زيادتري دارد. ميانگين عملكرد دانه در تراكم گياهي30 ، 40 و 50 بوته در متر مربع به ترتيب برابر 2328، 2785و 3088 كيلوگرم در هكتار بود كه بيشترين عملكرد دانه ( 3088 كيلوگرم در هكتار) در بالاترين تراكم گياهي و كمترين عملكرد دانه (2328 كيلوگرم در هكتار) در كمترين تراكم گياهي به دست آمد. نتايج اين تحقيق با نتايج قنبري و همكاران (1382) كه گزارش دادند با افزايش تراكم گياهي از 20 بوته به 40 بوته در متر مربع عملكرد دانه به ترتيب 2877 و 3066 كيلوگرم در هكتار افزايش مي يابد، مطابقت داشت . ايكدا (1992 ) نيز گزارش داد در حالتي كه الگوي كاشت مربعي باشد، بيشترين تعداد غلاف و وزن دانه و در نتيجه بيشترين عملكرد دانه و بيولوژيكي به دست آمد و در حالتي كه الگوي كاشت از حالت مربعي خارج ميشد، عملكرد دانه و عملکرد بيولوژيك كاهش مييافت. محمودي و همکاران (1384) نتیجه گرفتند که علت افزايش عملكرد دانه بيشتر در بالاترين تراكم به علت افزايش تعداد غلاف و تعداد دانه در واحد سطح است. ميانگين عملكرد دانه در آرايشهاي كاشت مربع، لوزي، مستطيل نوع a و مستطيلي نوع b به ترتيب برابر2984، 2873، 2486 و 2626 كيلوگرم در هكتار بود كه درفاصله كاشت 30×30 بيشترين مقدار و درفاصله كاشت مستطيلي a كمترين مقدار بهدست آمد. درفاصله كاشت 30×30 به علت استفاده بهينه از فضا و مواد غذايي و كاهش رقابت هاي بين و درون بوته اي عملكرد دانه زيادتري توليد نموده و با گزارش كرودرز و وسترمن ( 1976) که گزارش داد كه انتظار ميرود در رقم رشد محدود با فاصله يكسان بين و درون رديف عملكرد دانه بيشتر شود ولي در رقم هاي لوبياي نيمه افراشته، قدرت جبران اجزاي عملكرد وجود داشته ولي در رقم هاي افراشته توانايي بعدي جبران تعداد گياه در واحد سطح كمتر است مطابقت دارد.
محمودي و همکاران (1384) عنوان کردند اگرچه هر گياه به علت رقابت شديد جهت كسب نور، آب، نور و مواد غذايي قادر به توليد حداكثر پتانسيل عملكرد دانه نبوده ولي تراكم گياهي بيشتر باعث شده است كه به علت تعداد دانه و غلاف بيشتر در واحد سطح عملكرد دانه در واحد سطح افزايش يابد و در تراكمهاي گياهي پايين، قسمتي از زمين بلا استفاده مانده و گياه قدرت جبران كاهش عملكرد ناشي از كاهش تعداد گياه در واحد سطح را نداشته و قدرت جبران فضاي خالي ناشي از تراكم گياهي پايين در رقمهاي رشد محدود به اندازه رقمهاي رشد نامحدود نيست و رقمهاي رشد محدود نسبت به تراكم كاشت حساس و به تراكم گياهي بيشتري نياز دارند. طبق گزارش آنها بيشترين شاخص برداشت در تراكم گياهي 30،40 و 50 بوته در متر مربع به ترتيب 39، 66/38 و 233/36 درصد مشاهده شد که نتايج تحقيق آنها با گزارش كرودرز و وسترمن در سال 1976 مطابقت داشت و بيان كردند كه در لوبياي بوته اي با افزايش تراكم گياهي، شاخص برداشت كاهش يافت ولي در رقم هاي نيمه افراشته تا 300 هزاربوته در هكتار ثابت و در تراكم 400 هزار بوته در هكتار افزايش يافت. طبق نتایج محمودي وهمکاران (1384) بيشترين شاخص برداشت در آرايش كاشت مربع، مستطيلي b، لوزي، وa به ترتيب 6/38، 7/37، 36/37 و21/38 مشاهده شد و عنوان کردند عملكرد دانه، بيشتر از عملكرد بيولوژيكي تحت تاثير آرايش كاشت قرار گرفته است.
ترابی جفرودی و همکاران (1384) بررسي اثرات تراكم بوته و فواصل مختلف كاشت بر عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه در ارقام لوبيا قرمز تحت شرايط آبي نتیجه گرفتند در بین اجزای عملکرد، تیمارهای فاصله بین ردیف و بین دو بوته در ردیف بیشترین تاثیر را بر روی تعداد غلاف در بوته از خود نشان دادند به طوری که بیشترین تعداد غلاف در بوته در ارقام ناز و درخشان در بیشترین فواصل بین و روی ردیف ناشی از اعمال فاصله کاشت 15 × 60 و 10 × 60 سانتیمتر حاصل آمد. آنها عنوان کردند تولید غلاف بیشتر در تراکمهای کمتر به دلیل رقابت ضعیف گیاهان جهت دسترسی به عوامل رشد و در نتیجه افزایش اندامهای زایشی ميباشد. هانگ و همکاران (1993) نیز طی مطالعه ای بر روی لوبیا نتیجه مشابهی را گزارش کرده اند. در بین سایر اجزای عملکرد نیز فاصله بین ردیف و بین دو بوته در ردیف اثر معنیداری بر تعداد دانه در هر غلاف نداشت که با توجه به این مساله و نیز نتایج حاصل از مطالعه اثرات تیمارهای مورد بررسی بر روی تعداد غلاف در بوته، مشاهده گردید که با افزایش فاصله بین ردیف و بین دو بوته در ردیف و یا کاهش تراکم کاشت بر تعداد دانه در بوته افزوده شد.
در طول فصل زمانی که محدودیت منابع پيش ميآيد، رقابت و کاهش عملکرد آغاز و اين مرحله از اهميت خاصی برخوردار است. تداخل علفهاي هرز روی گياهان زراعی در طی مراحل رشد و نمو آن يکسان نيست و از آنجا که قدرت رقابت علفهاي هرز و گياه زراعی در طول چرخه زندگی فرق می کند يک سيستم مديريتی کارآمد بايستی روند اثرات متقابل علف هرز و گياه زراعی را مد نظر قرار دهد (Tollenaar et al,1994 ). با در نظر داشتن يک شاخص از عملکرد اقتصادی ، دوره ای در طول رشد گياه وجود دارد که بدون علفهای هرز قبل ويا بعد از آن باعث کاهش عملکرد گياه زراعی نمیشود. اين دانه زمانی خاص را دوره بحرانی کنترل علفهای هرز می نامند (Hall et al,1992 ). دوره بحرانی کنترل علفهای هرز روی بسياری از محصولات از جمله لوبیا در سراسر دنيا تعيين شده است. در نيجريه دوره بحرانی کنترل علفهای هرز در لوبيا يک تا شش هفته پس از کاشت et al,1987) ( Akobunda و در کانادا بين دومين سه برگچه و شروع گلدهي(Woolley et al,1993) گزارش شده است. بدون در نظر گرفتن متغیرهاي آب و هوایی، تلفات محصول گیاهان زراعی عمدتاً از رقابت علفهاي هرز ناشی میشود Fisk et al,2002) ).
.
2-4-اهمیت کنترل علفهای هرز
علفهاي هرز يكي از عوامل اصلي كاهش دهنده عملكرد گياهان زراعي می باشند كه ميتوانند از طريق رقابت براي نور، مواد غذايي، آب و فضا با محصولات زراعي، عملكرد محصولات زراعي را كاهش دهند. همچنين برخی از علفهاي هرز ميزبان آفات و بيماري هاي گياهي مي باشند، ضمن اينكه برخي ديگر از علفهاي هرز داراي خاصيت آللوپاتي بوده و ميتوانند جوانه زني و رشد گياهان زراعي را تحت تاثير قرار دهند. لوبيا به تنهايي قادر به رقابت موثر با علفهاي هرز نيست، لذا هدف از كنترل علفهاي هرز بايستي اين باشد كه تعادل بين گياه زراعي- علفهرز را به نفع گياه زراعي بهم زده و البته براي رسيدن به اين هدف روشهاي مختلفي نظير: پيشگيري از ورود علفهاي هرز به مزرعه، كنترل زراعي، مكانيكي، بيولوژيكي و شيميايي وجود دارند كه مي توانند به صورت تلفيقي نيز به كار برده شوند.
2-5- روشهای کنترل علفهای هرز
هريك از روشهاي مبارزه با علفهاي هرز ارزش و اهميت خود را دارد و مطرح كردن يك روش هرگز به معناي كم اهميت شمردن ساير روش ها نيست. انتخاب مناسبترين روش در كنترل علفهاي هرز يك مزرعه بستگي به تجارب محلي، وجود نيروي انساني، امكانات و ادوات، وجود علفكشها و همچنين نتايج طرح هاي تحقيقاتي در اين مورد دارد (صانعي شريعت پناهي ، 1376). بر اساس آمارهاي موجود از تمام مناطق كشورمان كه در آنها لوبيا كاري صورت مي گيرد در 94 درصد آنها مشكل علفهاي هرز وجود دارد. در زراعت لوبيا همانند ساير حبوبات عمده ترين روش مبارزه با علفهاي هرز وجين دستي است، به گونهاي كه در 50 درصد از مناطق لوبيا كاري كشور فقط از وجين دستي، در 25 درصد مناطق از وجين دستي و علفكشهاي شيميايي، در 12 درصد مناطق از روش مكانيكي، در 6 درصد مناطق از روش مكانيكي و شيميايي و در 7 درصد مناطق فقط از علفكشهاي شيميايي براي كنترل علفهاي هرز لوبيا استفاده ميگردد، در ضمن مهمترين علفكشهاي مصرفي در زراعت لوبيا، تريفلورالين، كلرتال دي متيل، ستوكسديم، هالوكسي فوپ اتوكسي اتيل، بنتازون، اتالفلورالين و پاراكوات گزارش شده اند (باقري و همكاران، 1376). تحقيقات انجام شده در كشور در مورد روشهاي كنترل علفهاي هرز حبوباتي همچون نخود و عدس گوياي اين واقعيت است كه در حال حاضر موثرترين روش مهار علفهاي هرز اين گياهان وجين دستي مي باشد (اصغري ميداني و بزازي، 1379 ؛ بزازي و اردبيلي، 1379 ؛ سرپرست، 1379). جهت مهار موثر علفهاي هرز لوبيا لازم است روش هاي زراعي و شيميايي تواما مورد استفاده قرار گيرند كه اين امر مستلزم ارائه يك برنامه مشخص ميباشد. اين برنامه بستگي به نوع رقم لوبيا، گونههاي علف هرز، نناوب كشت، نوع خاك و روش آبياري دارد (Canevary , 2002).
با افزایش تراکم علفهای هرز و مواد آلی خاك کارایی علفکشها کاهش مییابد و با افزایش تعداد علفهاي هرز مقدار علفکش جذب شده نیز کمتر می شود همچنین خسارات زیست محیطی ناشی از استفادهي بیرویه از علفکشها در درازمدت بسیار زیاد میباشد و امکان ظهور گیاهان مقاوم به علفکشها نیز وجود دارد.
بنابراین نیاز به روشهاي جایگزینی براي کاهش اثرات مضر و افزایش اثرات مثبت علفکشها ضروري به نظر می رسد (Edward et al,1980). کولتیواسیون تراکم علفهاي هرز را بسته به گونه 72 تا98 درصد کاهش ميدهد ولی با این وجود نمیتواند همهي علفهاي هرز را کنترل کند و تعدادي از علفهاي هرز از کنترل فرار کرده که این امر موجب کاهش عملکرد میشود(Wilson,1993). براي حل این معضل عملیات دوباره کولتیواسیون میتواند تعداد بیشتري از علفهای هرز را کنترل کند(Mulder et al,1993 ). از طرفی استفاده مکرر از روشهای مکانیکی در برخی موارد موجب آسیب به گیاه زراعی و خاک میشود(Buhler et al,1995 ).
تحقیقات انجام شده در کشور ایران در مورد روشهاي کنترل علفهاي هرز حبوباتی مانند نخود و عدس گویاي این واقعیت است که در حال حاضر مؤ ثرترین روش مهار علفهاي هرز این گیاهان وجین دستی میباشد (اصغري ميداني و همکاران،1384؛ باقری وهمکاران،1376؛ سرپرست،1379 ).
در مطالعه تأثیر وجین و علفکشهاي مختلف بر کنترل علفهای هرز لوبیا مشاهده شد که بهترین کنترل علف هرز هنگام مصرف علفکش پیشکاشت تریفلورالین و انجام دو مرحله وجین پس از سبز شدن میباشد (صادقیپور وهمکاران،1381). در تعیین بهترین روش کنترل علفهاي هرز در اسلام آباد پاکستان استفاده از علفکش در مرحلهي 3-2 برگی علاوه بر وجین علفهاي هرز در50 روز پس از کشت بهترین نتیجه را در کاهش زیست تودههاي علفهاي هرز افزایش قابل توجه 68 درصدی در محصول لوبیا داشته است (Riaz et al,2007 ).
در کنترل علفهاي هرز لوبیا در اردن علفکشهاي نواري در روي ردیفها به علاوه کولتیواسیون مکانیکی بین ردیفها بالاترین عملکرد را به خود اختصاص داده است(Abu-Hamed,2003 ).
کاربرد علفکش پندیمتالین+ وجین به میزان 93 درصد، تري فلورالین+ وجین به میزان 88 درصد علفهاي هرز را در گیاه عدس کنترل کرده است( کریممجنی وهمکاران،1383). استفاده از تیمارهاي دوبار کولتیواسیون به همراه علفکشهاي تريفلورالین و ستوکسیدیم و همچنین تیمار دوبار کولتیواسیون و علفكش تري فلورالین به ترتیب با 74/84 و 43/84 درصد بالاترین سطح کنترل علفهاي هرز درگیاه کلزا را به خود اختصاص دادهاند (بهداروندی وهمکاران،1386). جهت مهار مؤثر علفهاي هرز لوبیا لازم است روش زراعی و شیمیایی توأماً مورد استفاده قرار گیرند. این امر مستلزم ارائه یک برنامه مشخص میباشد. این برنامه بستگی به نوع رقم لوبیا، گونههاي علفهرز، تناوب کشت، نوع خاك و روش آبیاري دارد (Canevary , 2002).
در استان مركزي آزمايشي توسط حاجيآٌقا بزرگي (1376) انجام و علفكشهاي تري فلورالين ، اپي پي تي سي و كلرتال دي متيل مورد مقايسه قرار گرفته و سازگاري آنها با لوبيا تائيد شد.
2-6- اثر علفهای هرز بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا
اسفندياري حكمت و هاشمي جزي (1384) در لردگان در ارزيابي تاثير علفكشها در كنترل علفهاي هرز لوبيا چيتي در تراكم هاي مختلف نتیجه گرفتند كه تيمارهاي وجين دستي با بالاترين ميانگين توليد و علفكش اي پي تي سي با تيمار شاهد بدون وجين اختلاف معنيدار داشته ولي با تيمارهاي آلاكلر و كلرتال دي متيل در يك سطح قرار گرفتند. در مورد اثر تيمارهاي فرعي يعني تراكم هاي كاشت بر عملكرد محصول ، بر اساس جدول تجزيه واريانس تفاوت معنيداري بين دو تراكم كاشت بكار رفته ، ديده نميشود . آنها همچنین در ارزيابي تاثير تيمارها بر مجموعه علفهاي هرز عنوان کردند كه تمام تيمارها با تيمار شاهد بدون وجين اختلاف معنيدار داشته و تيمار وجين دستي با كمترين ميزان علفهاي هرز با تيمار اي پي تي سي در يك سطح قرار دارند. همچنين تيمارهاي تري فلورالين ، بنتازون ، آلاكلر و كلرتال دي متيل نيز در يك سطح قرار گرفته اند . در خصوص اثر تيمارهاي فرعي يعني تراكم كاشت بر ميزان علفهاي هرز نيز عنوان کردند كه در سطح 5% اختلاف معنیداري بين تيمارهاي فرعي ديده مي شود و تراكم كاشت بيشتر باعث كاهش بيشتر وزن علفهاي هرز شده است .
صادقي پور و غفاري خليق (1381) در بررسی تاثير وجين و استفاده از علفكشهاي مختلف بر كنترل علفهاي هرز لوبيا نتیجه گرفتند اگر علفهاي هرز به خوبي مهار شوند عملكرد دانه لوبيا معادل 1/581 گرم در متر مربع خواهد بود در حاليكه اگر هيچ كنترلي روي آنها انجام نشود عملكردي معادل 1/87 گرم در متر مربع به دست خواهد آمد كه این امر نشان دهنده خسارت بسيار زياد علفهای هرز ميباشد. طي دو سال اجراي اين آزمايش بالاترين عملكرد دانه لوبيا با ميانگين 1/581 گرم در متر مربع از تيمار تركيبي علفكش پيش كشت تريفلورالين + وجين به دست آمد. اين موضوع نشان ميدهد كه مبارزه تلفيقي نسبت به ساير روشها در كنترل علفهاي هرز لوبيا موثرتر مي باشد، اين امر منطبق با گزارش كانواري است (Canevary , 2002 ). پس از تيمار تركيبي ياد شده، تيمار وجين در كلاس بعدي قرار گرفت. آنها مشاهده کردند دو تيماري كه علفهاي هرز را به خوبي كنترل نموده و داراي عملكرد بالاتري نسبت به ساير تيمارها هستند، تيمارهايي ميباشند كه عمل وجين در آنها انجام شده و اين موضوع نشان دهنده اهميت و اولويت وجين در كشت و كار لوبياست. نتايج اين پژوهش همچنين نشان داد كه مصرف علفكش پيش كشت تريفلورالين به تنهايي در كنترل علفهاي هرز لوبيا اهميت زيادي ندارد. از سوي ديگر بين سموم پس رويشي بنتازون، هالوكسي فوپ اتوكسي اتيل و ستوكسيديم بهترين نتيجه از كاربرد تيمار تركيبي تريفلورالين + هالوكسي فوپ اتوكسي اتيل حاصل شده كه البته نسبت به بهترين تيمار حدود 20 درصد عملكرد پايينتري داشته است. آنها در نهايت توصیه کردند كه جهت كنترل علفهاي هرز لوبيا قبل از كشت از علفكش تريفلورالين استفاده شده و پس از سبز شدن نيز دو مرحله وجين دستي انجام پذيرد. نكته مهم اين كه انجام وجين در سطوح كشت محدود و در صورت وجود كارگر ارزان از نظر اقتصادي قابل توجيه خواهد بود در غير اين صورت بايستي از تيمار تركيبي تريفلورالين + هالوكسي فوپ اتوكسي اتيل استفاده نمود. البته تريفلورالين روي علفهاي هرز پهن برگی مثل: پنيرك، توق، تاتوره و تاجريزي تاثير كافي ندارد لذا چنانچه علفهاي هرز مزرعه در ليست علفهاي هرزي باشند كه توسط تريفلورالين كنترل ميشوند ميتوان از اين تیمار تركيبي با اطمينان بيشتري استفاده نمود.
لک و همکاران ( 1384 ) در بررسی دوره بحرانــی کنترل علفهای هرز لوبيا چيتـی لاين 21480- KS در خمین نتیجه گرفتند که عملکرد لوبيا چيتی لاين 21480- KS در حضور علفهای هرز طی دو سال اجرای آزمايش بطور متوسط 8/52 درصد نسبت به شاهد بدون رقابت کاهش نشان داد. کاهش بيش از نيمی از محصول در اثر حضور علفهای هرز نشان دهنـــده توان رقابتی پائين لوبيا است که توسط ساير محققين نيز گزارش شده است.
لک و همکاران ( 1384 ) همچنین گزارش کردند وزن خشک علفهای هرز با افزايش طول دوره تداخل از ابتدای فصل رشد، افزايش يافت. با افزايش روزهای عاری از علفهای هرز از ابتدای فصل رشد، وزن خشك علفهای هرز کاهش يافت. يک دوره عاری از علفهای هرز تا مرحله گلدهی لوبيا در سال اول و دوم به ترتيب باعث کاهش 73 و 90 درصدی وزن خشک علفهای هرز در پايان فصل رشد نسبت به شاهد رقابت تمام فصل گرديد.
فصل سوم
مواد وروشها
3-1- موقعیت مکانی و زمانی انجام پژوهش
این پژوهش در اردیبهشت ماه سال 92 (کشت بهاره) در شهرستان رامسر در استان مازندران در طول جغرافيايي̕ ʺ80 ʹ8/52 ̊36 و عرض جغرافيايي ʺ21 ʹ5/42 ̊50 انجام شد.
3-2- اطلاعات هواشناسی
اطلاعات هواشناسی برای انجام این تحقیق از ایستگاه هواشناسی رامسر تهیه شد. حداقل، حداکثر و میانگین دما بصورت هفتگي در شكل 3-1 وميزان بارندگي هفتگي در شكل 3-2 آمده است.
شکل 3-1- درجه حرارت هفتههای پس از کاشت
شکل 3-2-میزان بارش هفتههای پس از کاشت
3-3-ویژگیهای خاک مزرعه آزمایشی
برای اندازه گیری برخی از پارامترهای فیزیکی و شیمیایی خاک از نقاط مختلف مزرعه نمونه برداری به عمل آمد و برای بررسی به آزمایشگاه خاک شناسی فرستاده شد که نتایج حاصل از آن در جدول 3-1 آورده شده است.
جدول 3-1- برخي خصوصيات فيزيكي شيميايي خاك مزرعه آزمايشي
عمق (سانتیمتر) هدايت الکتريکي (دسی زیمنس بر متر) اسيديته نيتروژن کل (درصد) کربن آلي (درصد) فسفر قابل جذب (ppm) پتاسيم قابل جذب (ppm) کلسيم (درصد) منيزيم (ppm) ظرفيت تبادل کاتيوني (meq/100g)
بافت
30-0 6/0 23/7 21/0 13/3 77/57 140 59/3 168 09/29 لوم رسي
3-4- طرح کلی آزمایش
این آزمایش کاشت لوبیا سبز بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار انجام شد. فاکتورهای این آزمایش عبارت بودند از: فاصله کاشت در سه سطح (فواصل 20 × 50، 30 × 30 و 20 × 40 سانتیمتر) و مدیریت علفهای هرز در چهار سطح (بدون وجین، یکبار وجین، دوبار وجین، یکبار وجین+ مصرف یکبار علفکش بنتازون).علفكش بنتازون در مرحله 6 برگي لوبيا وبه ميزان 3 ليتر در هكتارمصرف گرديد. بذور در شیارهایی که توسط فوکای دستی ایجاد گردیده بود مطابق با فواصل تعیین شده کشت شد. عمق شیارها ایجاد شده 6-5 سانتیمتر بود و بذور بصورت خطی بوسیله دست و با فواصل تعیین شده روی یک خط در خاک قرار داده شدند. جهت جوانه زنی کافی و ضریب اطمینان بیشتر در هر نقطه کشت دو بذر در خاک قرار داده شد که پس از جوانه زنی یک بوته حذف گردید.
3-5- صفات مورد آزمایش
3-5-1- ارتفاع گیاه: جهت اندازه گیری ارتفاع بوته، در هر کرت پس از حذف اثر حاشیه ای تعداد 5 بوته به طور تصادفی انتخاب و ارتفاع آنها از سطح خاک تا نوک سافه اندازهگیری شد و میانگین آن به عنوان ارتفاع گیاه در برداشت اول، دوم و سوم اندازهگیری شد.
3-5-2- وزن خشک برگ: برای اندازهگیری وزن خشک برگ، پس از حذف اثر حاشيه اي تعداد 10 بوته در هر كرت انتخاب و وزن خشک برگ آنها اندازه گيري شد وميانگين آن به عنوان وزن خشك برگ در آن كرت منظور گرديد.
3-5-3- وزن خشک ساقه: برای اندازهگیری وزن خشک ساقه، پس از حذف اثر حاشيه اي تعداد 4 بوته در هر كرت انتخاب و وزن خشک ساقه آنهااندازه گيري شد وميانگين آن به عنوان وزن خشك ساقه در آن كرت منظورگرديد. وزن خشك ساقه در دو مرحله در تاريخ هاي 24/4/92و20/5/92 اندازهگیری شد.
3-5-4- طول غلاف: براي اندازه گیری طول غلاف، در هر کرت پس از حذف اثر حاشیه ای تعداد 20 غلاف به طور تصادفی انتخاب و طول آنها اندازه گیری شد و میانگین آن به عنوان طول غلاف در کرت مربوطه گزارش گردید.
3-5-5–اجزای عملکرد
I-تعداد غلاف در متر مربع
براي اندازه گیری تعداد غلاف در متر مربع، در هر کرت پس از حذف اثر حاشیه ای تعداد 5 بوته به طور تصادفی انتخاب و تعداد غلاف آنها شمارش شد و با توجه به فاصله کاشت تراكم بوته در تیمار مربوطه تعداد غلاف در متر مربع محاسبه گردید.
II- عملکرد غلاف
براي اندازهگیری عملکرد غلاف، در هرکرت پس از حذف اثر حاشیه ای از مساحت یک متر مربع در هر کرت به صورت جداگانه نمونه برداری انجام گرفت و عملکرد غلاف آن اندازه گیری شد و بر مبنای کیلوگرم در هکتار محاسبه شد. برداشت غلاف در 3 مرحله ودر تاريخ های20/4/92، 16/5/92 و31/5/92انجام گرفت.
3-5-6–اندازهگیری عناصر
پس از خشک کردن غلاف لوبيا سبز، اين بافت گياهي هضم شده و نيتروژن کل آن به روش کجلدال اندازهگيري شد.
3-5-7– وزن خشک علفهای هرز
جهت اندازهگیری وزن خشک علفهای هرز، علفهای هرز موجود در هر کرت از مساحت یک متر مربع برداشت شدند و در پاکتهای مختلف قرار داده شد. سپس این پاکتها به مدت 48 ساعت در آون با دمای 72 درجه سانتیگراد قرار داده و وزن خشک آنها با استفاده از یک ترازو با دقت 1/0 گرم اندازه گیری شد.
3-6- محاسبات آماری
تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماري SAS9.1 و مقایسه میانگین دادهها بر اساس آزمون LSD و در سطح احتمال 5 درصدصورت گرفت. برای ترسیم نمودار ها از Excel استفاده شد.
فصل چهارم